قسمت هیجدم :حل مشکل نمک و نجات بویو از جنگ
سوسونو سر میز مذاکره با بئ مانگ میشنه و بابت گذشته ازش معذرت میخواد بی مانگ هم میگه فکر نکن مثل خودت میزارم زنده در بری که اگه بکشمت هم هنوز به هم بدهکاری سوسونو هم شجاعتش گل میکنه و میگه هر غلطی میخوای بکن فقط قبلش میخواستم بگم من اومده بودم تا باهم کار کنیم چون یه سفر دارم میکنم که توش اینقدر سود هست که تو و افرادت چند سال کار کنید اینقدر گیرتون نمیاد
خلاصه قسمت17جومونگ
در ادامه شلنگ تخته زدن جومونگ دست به شمشیر میبره و چند تا از دزدها میکشه که بقیه وقتی میبیند عرصه برشون تنگ شده سریع جیم میزند
قسمت دوازهم : مرگ هئ موسو
یوهوا هئ موسو را میشناسه و صداش میزنه و هئ موسو هم جریانو میفهمه و خلاصه مراسم اشک ریزون و ابراز احساسات و از این حرفها که یوهوا میگه حتی اگه روحت هم باشه من راضیم که الان بغلم کرده باشه اما هئ موسو چشمی برای اشک ریختن نداره
قسمت 11 : باید بویو را ترک کنی
نظر به اینکه جومونگ تمرینات شمشیر زنی را خوب شروع کرده اوسا داره براش کمان درست میکنه تا همین آموزشها را در تیر اندازی هم بهش یاد بده
قسمت 10 : من هنوز زنده ام بیا به دیدنم
وزیر بو که فهمیده حمله به زندان کار کی بود به یومی یول میگه اگه بگیم کاری کی بود ممکنه باز قضیه هئ موسو لو بره اگه نگیم من بدبخت میشم حالا باید چه خاکی توی سرم کنم که یومی یول میگه بزار من برام با شاه حرف بزنم
قسمت نهم : حمله به زندان
جومونگ که از مهارت هئ موسو کف بر شده سریع استاد استاد میکنه و میگه من مریدت میشم شروع کن آموزشو