مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 65
کل بازدید : 2173081
کل یادداشتها ها : 596
خبر مایه


 

اتومبیل مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و او مجبور شد در همان محل به تعویض لاستیک بپردازد. هنگامیکه سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی پیچ های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب پیچ ها را برد. مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید پیچ چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:

از سه چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک پیچ بازکن و این لاستیک را با سه پیچ ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی.

آن مرد در ابتدا توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت:

خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی ، پس چرا تو را توی تیمارستان انداخته اند ؟

دیوانه لبخندی زد و گفت:

- من اینجام چون دیوانه ام ، ولی احمق که نیستم !!!






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ