یه روز غضنفر به زنش میگه بیا هر پنجشنبه بریم پیتزایی بعد زنش میگه نه پنجشنبه دیره بیا هر دوشنبه بریم .
غضنفر به زنش میگه سه تا حیوون رو نا ببر که با حرف خ شروع بشه میگه خودت خواهرت خدا بیامرز مادرت.
غضنفر عاشق می شه روی در خونش می نویسه بزودی در این محل جشن عروسی برگزار می شود.
یه روز یه غضنفر تو جوی اب تف میکنه… میدو دنبالش تاپاش رو روش بزاره .
دو تا ماشین با هم تصادف میکنند. افسر میاد و میپرسه: کدومتون مقصر بودید؟ غضنفر میگه: والله من خواب بودم، ندیدم از ایشون بپرسید .
به یارو میگن یک جمله بگو توش ? تا بیل داشته باشه میگه: والا نمیدانم هابیل با بیل قابیلو کشت یا قابیل با بیل هابیلو کشت .
یارو تو قزوین بوده پولش افتاده بوده زمین….ولی دولا نمیشده برش داره ، یه پیرمرده میاد بهش میگه بالام جان را پولتو بر نمیداری…؟؟ یارو میگه: بابا اینجا قزوینه…خطرناکه…پیرمرده میگه: نه بابا این حرفا ماله قدیمه…اینجا عوض شده. یارو میگه راستی؟؟؟پیر مرده میگه: آره بابا
یارو تا دولا میشه پولشو برداره پیرمرد ………………یارو شاکی میشه میگه:مرتیکه عوضی مگه نگفتی اینجا عوض شده… این کارا ماله قدیمه؟؟؟؟ پیر مرد میگه: خوب بالام جان منم ماله قدیمم دیگه
از یه بسیجیه می پرسن : دو خط موازی چیه ؟ میگه : دو خط موازی دو خطی هستند که هیچ گاه بهم نمیرسن ، مگر به دستور مقام معظم رهبری!