سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 168
بازدید دیروز : 35
کل بازدید : 2170195
کل یادداشتها ها : 596
خبر مایه


 

ترکه از بم برمیگشته بهش میگن تو حادثه غم انگیز دیدی ؟ ترکه میگه حادثه غم انگیز که خیلی زیاد بود ولی یکیش از همه بیشتر غم انگیز بود .وقتی که داشتم یه دختر بچه ? ساله را خاک میکردم همش گریه میکرد و میگفت اقا ترو به خدا منو خاک نکن من زنده ام .

**- ترکه داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" ترکه همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یکی دوتام نیستن ...

**- ترکها واسه همدردی با زلزله زدگان بم همه خانه هایشان را خراب میکنند


**- یه روز یه فارس میره خونه ی خدا . خلاصه خیلی از کاراش پشیمون میشه و توبه میکنه و میگه من قسم میخورم دیگه واسه ترکا جک نسازم , همون موقع یه ترکه میزنه پشتش میگه آقا ببخشید قبله کدوم طرفه ؟

**- ترکه زنگ میزنه خونه ی دوست دخترش بابای دختره گوشیو بر میداره ترکه هول میکنه میگه ببخشید میدون انقلاب کدوم طرفه ؟

**- یه روز ترکه تو خیابون داشته میرفته , یکی بهش میگه آقا چرا پای چشت کبوده ؟ ترکه میگه : جان من ؟ درد هم میکنه ؟

**- ترکه میره مسجد وقتی میاد بیرون میبینه کفشاش نیست . با خودش میگه من کی رفتم خودم نفهمیدم؟؟

**- کیانوش داشته نماز میخونده میره قنوت بعد میگه " ربنا آتنا فی الدنیا ...." یه دفعه سحرناز میگه : ها ای آتنا کی بیده؟؟

**- به ترکه میگن عجب مملکت خر تو خری داریم میگه آره بابا من ? بار رفتم سربازی هیچکی نفهمید.

**- ترکه می خواسته زیر بارون خیس نشه ، هی جاخالی می داده .

یه روز یه قورباغه قرص اکس میخوره ، کرال پشت میره



**- از ترکه می پرسن چی شد ترک شدی میگه خر هار گازم گرفت

**- یه روز مردم می بینند عزرائیل ماکسیما سوار شده از اعرائیل می پرسند تو دیگه چرا ماکسیما سوار شدی عزرائیل می گه یه پروژه عظیم تو بم داشتم .

**- ترکه زنگ میزنه دوست دخترش بعد از اونور خط میگن مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد. ترکه میگه: اینا رو ولش کن خودت چطوری؟

**- یه ادمخوار میره تبریز از گشنگی میمیره**- دو تا ترک سر اینکه کدوم وسط بخوابن دعواشون میشه.



**- ترکه پلیس مخفی میشه ، سه ساله هنوز کسی نمیدونه کجاست

به ترکه میگن: با «خرچنگ» جمله بساز، میگه:‌ کره خر چنگ نزن

قزوینیه میره خونه یک میلیونره، ‌دویست میلیون نقد می‌دزده. بعد زنگ میزنه خونه یارو میگه: بچه رو بیارین پولارو ببرین

3به غضنفر میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه: ای بابا، کی میاد زنش رو بده به ما؟!

ترکه تی‌شرت تایتانیک می‌پوشه، می‌ره دریا غرق می‌شه

ترکه تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی میزون میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! ترکه از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ خودم میرم!

ترکه کفترشو گم میکنه، تو روزنامه آگهی میده: بیه بیه!

ترکه میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ ترکه میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم

ترکه میره راهپیمایی، می‌بینه شلوغه برمیگرده!

یارو ترکه تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، ترکه میگه: بچه‌ها در رین صاحابش اومد!

ترکه زنگ میزنه به ترکه تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، ‌یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم!

صدا سیماترکه میره امام رضا احساساتی میشه میگه:‌ امام علی قربون لب تشنت برم پس کی ظهور میکنی؟!

ترکه میخواسته بره هر چی راهزنه اطراف تبریزه دهنشون رو سرویس کنه. ملت هم میان هر کی یه چیزی براش میارن، یکی شمشیر میاره یکی خنجر میاره و حسابی مسلحش میکنن. خلاصه ترکه راه میفته و بعد از یک هفته خونین و مالین برمی‌گرده. مردم دورش جمع میشن، می‌پرسند: چی شد؟ چی کار کردی؟ ترکه پامیشه یا حال زار میگه: بابا یه دستم شمشیر بود یه دستم خنجر، با دندونام می‌جنگیدم؟!

ترکه به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه، کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه...!

ترکه سوار اتوبوس میشه، میره یک گوشه وامیسته. راننده بهش میگه: آقا این همه صندلی خالی، چرا نمیشینی؟ ترکه میگه: حالا صبر کن، دو دقیقه دیگه همین یک ذره جا هم پیدا نمیشه

ترکه مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ