مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 65
کل بازدید : 2173082
کل یادداشتها ها : 596
خبر مایه


 

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
از خاطرات طنز آمیز شاه : قرار بود در یکی از شهرهای محروم و در بین مردم عادی سخنرانی کنیم و از مصیبتهاشان بشنویم .خواب و خوراک نداشتیم که چه میشود آنها چقدر از من ناراضی هستند .
من که کاری برایشان نکرده ام.نکند جلوی دوربینهای خبری ما را سنگ روی یخ کنند.
خلاصه آن روز از راه رسید ما برای سخنرانی رفتیم جمعیت زیادی آمده بودند که یکصدا مرا تشویق می کردند همه و همه به جر یک نفر
قیافه هاشان چقدر آشنا گوئی سالهاست با آنها زندگی کرده ام البته همه و همه به جز یک نفرما هر چه می گفتیم آنها تائید می کردند و اظهار رضایت و باز همه و همه به جز یک نفر.
مجلس که تمام شد وزیرالوزرا را پیش خود خواندیم که دستت درد نکند مجلس خوبی بود ولی چرا فکری به حال محافظت از ما نکردی از بچه های گارد جاویدان و نیروی ساواک نیاوردی ؟
اون هم لبخندی معنی دار زدو گفت اینها که دیدی همه از سربازان گارد و ساواک خودتان بودند در لباس مبدل….همه و همه به جز یک نفر

  
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه اول ، که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ، جهانرا با همه زیبایی و زشتی ، برروی یکدگر ، ویرانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ، نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،بر لب پیمانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که میدیدم یکی عریان و لرزان و دیگری پوشیده از صد جامه رنگین زمین و آسمانرا واژگون مستانه میکردم .
ادامه مطلب...
  

ضرب المثل و حکایات

این ضرب المثل از آنجا
باب شد که در زمان قدیم ، شخصی خطایی مرتکب شد ، حاکم دستور داد برای مجازات خطایی
که مرتکب شده بود ، یکی از این سه راه را انتخاب کند: یا صد ضربه چوب بخورد ، یا یک
من پیاز بخورد ، یا اینکه صد تومان پول بدهد.
مرد گفت:" پیاز را می خورم." یک من پیاز برای او آوردند. مقداری از آن را خورد ،
دید دیگر قادر به خوردن بقیه اش نیست. گفت:" پیاز نمی خورم ، چوب بزنید." به دستور
حاکم او را برهنه کردند. چند ضربه چوب که زدند بی طاقت شد و گفت:" نزنید ، پول می
دهم." او را نزدند و صد تومان را داد . بیچاره هم پیاز را خورد و هم چوب را ، آخر
سر صد تومان جریمه را هم داد.


  
روزی مردی مستجاب الدعوه ، پای کوهی نشسته بود ، به کوه نظری انداخت ، و از آن جایی که با خدا خیلی دوست بود گفت: خدایا این کوه را برایم تبدیل به طلا کن... و در یک چشم بر هم زدنی کوه تبدیل به طلا شد مرد از دیدن این همه طلا به وجد آمد و دعا کرد: خدایا کور شود هر آنکس که از تو کم بخواهد و طولی نکشید که هر دو چشم او کور شد.
  
روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده می شد : من کور هستم لطفا کمک کنید.
روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت ، فقط چند سکه در داخل کلاه بود ، او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ، آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدم های او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید که بر روی آن چه نوشته است؟
روزنامه نگار جواب داد : چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد : امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم!
  

قلم بر قلب سفید کاغذ می‌گذارم و فشار می‌دهم تا انشایم آغاز شود.

سال گذشته سال بسیار خوب و پربرکتی می‌باشد. در سال گذشته پسرخاله‌ام زیر تریلی 18 چرخ رفت و له گشت و ما در مجلس ترحیمش شرکت کردیم و خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت. ما خیلی خاک‌بازی کردیم و من هر چی گشتم نتوانستم پسرخاله‌ام را پیدا کنم. در آن روز پدرم مرا با بیل زد، بدون بی‌دلیل!


من در سال گذشته خیلی درس خواندم ولی نتوانستم در کنکور قبول شوم و پدرم مرا به مکانیکی فرستاد تا کار کنم. اما اوستای من هر روز من را با زنجیرِ چرخ می‌زد و گاهی مواقع که خیلی عصبانی می‌شد، من را به زمین می‌بست و دو سه بار با ماشین یکی از مشتری‌ها از روی من رد میشد.


ادامه مطلب...

  

یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.ناگهانیک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.پری چوب جادووییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی
دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک Qm2در دستش ظاهر شد. حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم. خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!! پری چوب جادوییش و چرخوند و………
اجی مجی لا ترجی
و آقا 92 ساله شد


  

1: بایستی خواستگار با خود گل ببرد، ترجیحاً گل صورتی رنگ ( علامت حیات، لذت و زندگی) و از یک نوع و به تعداد فرد مثلاً 9 ، 11 یا 13
2: قبل از رفتن به خواستگاری و با ایجاد تماسی با خواستگاری شونده به او و خانواده اش اطلاع می دهیم.
3: هنگام خواستگاری فقط پدر و مادر و پسر با هم بروند ( یا جایگزین پدر و مادر و قیم پسر اینکار را در غیاب والدین انجام می دهند.)
4: خواستگاری حتماً‌باید بعد از ظهر باشد ( 7-4 بعد از ظهر).
5: لباس سنگین و محترمانه باید بر تن کرد. لباس آستین کوتاه، مدل های جلف و ترکیب رنگ های کودکانه علامت نفص عقل پسر و خانواده اوست.



6: اتاق انتخاب شده از طرف خانواده دختر باید کوچک و محدود باشد مثلاً 3*3 ( و مسافت راه رفتن تا حد امکان کوتاه شود.)

7: پدر و مادر یا جانشینان آنها حتماً باید در منزل باشند و عدم شرکت آنها علامت نوعی مقاومت است. حضور بچه ها کلاً ممنوع است.



8: هرگز نباید از شیرینی تر استفاده کرد و یک بشقاب کوچک شیرینی خشک نقلی
روی میز یا محل پذیرایی قرار داده می شود و یک ظرف میوه قابل خوردن، به
نحوی که بدون آب ریزی، کثیف شدن سر و صورت باشد نظیر نارنگی، کیوی، گیلاس،
آلبالو، زردآلو و … و نه میوه هایی نظیر انار، هندوانه، خربزه، پرتقال،
گریپ فروت، آناناس، یک نوشیدنی مناسب فصل و فرهنگ نظیر چای، قهوه، شیر
قهوه، نسکافه، آب میوه مثل آب پرتقال یا شربت معمولی نیز باید برای
پذیرایی آماده باشد. دستمال برای تمیز کردن سر و صورت و دست ها، سطل
زباله، وسایل قابل دسترس، نزدیک و جای راحت برای شستن لازم است.



9: عروس خانم آینده باید حتماً‌ برای دقایقی حضور پیدا کند و غیبت کامل او علامت بدی است.

10: حتی در جوامع غربی نیز در این مراسم الکل سرو نمی شود. اساساً نوشیدنی
مسکر علامت تمدن و تعقل نمی باشد. در خانواده هایی که الکل می خورند (غیر
مسلمان) در اتاق جداگانه الکل سرو می شود.

11: عروس و داماد در روز خواستگاری مضطرب و پرفشار هستند. توصیه می شود قبل از مراسک تکنیک تن آرایی را به کار گیرند.

12: عروس و داماد باید لباس گشاد و راحت بپوشند.

13: بسیار خوب است که دختر خانم قبل از آمدن میهمان ها برای پذیرایی کمی تمرین کند.

14: بهترین تکنیک این است که بعد از احوال پرسی خواستگار و خواستگاری
شونده، چند لحظه سکوت سنگین پیش بیاید. و معمولاً مادر عروس خانم سکوت را
می شکند و می گویند که خیلی خوش آمدید.

15: آقای داماد آینده و خانم عروس آینده بایستی خود را معرفی کنند.

16: خانواده داماد و خانواده عروس هر کدام جداگانه چند دقیقه ای در مورد خصویات فرزندان خود سخن می گویند.

17: بعد از معرفی می توان چیزی خورد باید نوشیدنی را آرام نوشید،جرعه جرعه و نه یکباره.

18: در مراسم خواستگاری نباید شیرینی بزرگ خورده شود. میوه های راحت الحلقوم باید مورد استفاده قرار گیرد.

19: بعد از تمام شدن صحبت ها لحظاتی سکوت برقرار می شود.

20: یک تا چهار هفته بعد می توان فرصت داشت که جواب را اعلام نمود یا
تلفنی خبر داد. خانواده عروس خانم تلفن می زنند و می گویند که چه شده که
خبری نشده و مسئولیت را به گردن طرف مقابل می اندازند.

21: در مرحله بعد بازدید صورت می گیرد و خانواده عروس به دیدن خانواده داماد می روند.

22: خواستگاری شونده باید آرام و با طمأنینه راه برود و آرام صحبت کند و
آرام چیز بخورد و تعجیلی نداشته باشد. عجله عروس و خانواده اش علامت علاقه
به راحت شدن از وضع فعلی و صورت گرفتن ازدواج است و علامت بسیار بدی است و
داماد سالم در همین جا می تواند رابطه را قطع کند.

23:درجلسات دوم به بعدفقط بزرگترها حضوردارند ودخترخانم وآغاپسرحق شرکت ندارندوفرست می دهندکه تصمیمات لازم گرفته شود.

24: قدری از صحبتها در مورد مهریه، جهیزیه، اعتقادات و مراسم و خواسته های متقابل می باشد.

25: بعد از مراحل فوق مشاوره صورت می گیرد بهتر است بعد از مراسم عقد باشد و عاقد به خانه بیاید.

26: در لحظات خواستگاری نباید موزیک پخش شود و محیط بدون محرک باشد
تزئینات زیاد و موزیک و آرایش و پذیرایی و نیز علامت بعدی برای خانواده
دختر است.

27: خانواده عروس و داماد باید در تمام لحظات توسط خودی ها بررسی شوند تا
ایرادات ظاهری لباس و چهره ای خود را برطرف کنند. مثلاً دم در منزل عروس
خانم آقای داماد توسط مادر کنترل می شود که مرتب و منظم باشد.

28:باید دختر و پسر توسط والدینشان از نظر ظاهر، بیان، مکالمه و فرصت صحبت
کنترل شوند. زیرا احتمال جذاب کردن رابطه از طرف هر دو نفر زیاد است.

29: اولین دیدار و رابطه رسمی ماندنی است. بایستی اولین دیدار را با توفیق و دقت بیشتری پشت سر گذاشت.

30: میزبان میهمان را در صدر مجلس می نشاند و خود در پایین مجلس و باید هر جا را میزبان تعیین کرده میهمان اطاعت کند.

31: در لحظات اول ملاقات داغ و سنگین می شود و گاهی به اجبار سکوت دیده می
شود و به کرات تکرار میشود و خانواده میزبان هستند که سکوت را می شکنند.
اصولاً زنها به دلیل نیاز به حرف زدن زودتر سکوت را می شکنند.

32: در اساسی ترین مرحله iprs در خواستگاری خانواده داماد علت آمدن خود را توضیح داده و توجیح کنند.

33 : در موقع پذیرایی، عروس خانم آینده باید به نکات زیر توجه کند:

سینی نباید زیاد سنگین باشد و روپوش پلاستیکی مخصوص داشته باشد. فاصله محل
سرو تا محل پذیرایی باید خیلی کوتاه باشد. در بعضی موارد امکان ریزش چای و
نوشیدنی وجود دارد باید سینی را دو دستی گرفت. باید اول به مادر داماد
تعارف کرد و لبخندی برلب داشت و نه به شکلی که از روی اجبار باشد دختر
خانم قبلاً بایستی این نوع لبخند را در مقابل آیینه امتحان کند. نباید
دختر خانم زیاد بخندد و نباید لبخند ژوکوند بزند. هر وقت دختر خانم احساس
کرد که تحت فشار خنده پرسر و صدایی است دهان را کاملاً باز کند حمله خنده
تمام می شود. هر سینی باید حاوی شش نوشیدنی باشد و نوشیدنی باید بدون صدا
و به مقدار کم در دهان کشیده شود. می توان از نی استفاده کرد. افراد فرصت
دارند یک لیوان شربت را جرعه جرعه تا آخرین لحظات گفتگو بنوشند و قدری ته
لیوان باقی بگذارند.

34: اساساً وسایل خوردن و نوشیدن، کمکی هستند برای مشغول شدن و کم کردن اضطراب و استرس و آرام شدن.

35: وقتی زنگ در مربوط به خواستگاران، خانواده عروس خانم با یک بار کوبیدن
درب را باز نمی کنند زیرا علامت عجله و اشتیاق و ترشیدن دختر آنها کمی
باشد در ضربات دوم و سوم درب باز می شود و اگر درکاملاً باز باشد( از قبل
) معنی بسیار بدتری دارد. زیاد معطل کردن آنها پشت در کار غلطی است.

36: اعضای خانواده باید آنها را راهنمایی کند و دم در حضور داشته باشند.
اگر خانواده محترمی هستند و با فرهنگ بالا، باید گل را داد به دختر خانم
نیز گل را در گلدان آماده می گذارد و سپس آن گلدان روی میز می آید.

37: وقت جلسة اول خواستگاری محدود است از 45 دقیقه تا یک ساعت و کمتر و
بیشتر از آن نتیجه بخش نمی باشد. همواره صحبت های مهم در فرصت نه خیلی
کوتاه و نه زیاد ارائه می شود.

38: پاسخ خانواده ی عروس از طرف پدر و مادر می باشد و می گویند ما از این
ملاقات خوشحال هستیم. امیدواریم که این اتفاق بوقوع بپیوندد و اگر ازدواج
انجام شد اثر مثبت باقی می ماند. بعد نوبت عروس است که خودش را معرفی کند
و اسم خود را بگوید. سن و شغل و تحصیلات و موقعیت خود را بیان کند( بعد از
معرفی آقا پسر) سپس به مدت کوتاهی سکوت معنی داری حاکم می شود. دراین زمان
همة افراد می توانند خود را تنظیم کنند.

39: در جلسه اول خواستگاری درباره ی عقد، مهریه، مسائل اقتصادی و مادی هیچ صحبتی نمی شود و بسیار خوب است که محیط و صحنه شاد باشد.

40: در حالتی که افراد در نهایت شادی هستند پذیرایی با شیرینی بهترین کاری است که علامت دو چیز است:

الف ـ پذیرایی از میهمان ب ـ پذیرفتن خواستگار

41: اساساً خداحافظی زمانی صورت می گیرد که بزرگتر ها در خواست کرده باشند
و حالتی خوش بر ارتباط حاکم باشد. اگر میهمانی خیلی گرم باشد فوراً جلسه
را خاتمه دهید در غیر این صورت سنگینی و وقار از بین خواهد رفت.

42: باید در انتظار میزبان بود و اگر تا دو هفته خبر ندادند اشکالی ندارد
و چه خوبست که پاسخ مثبت یا منفی را بدهند. اگر جواب و پیام مثبت بود خیلی
راحت می توان راحت می توان آن را اعلام کرد اگر پاسخ مثبت بود باید ساعت
ملاقات تعیین شود تا آنها برای ملاقات بیایند و اگر منفی بود نباید بحث
کرد و خداحافظی حتمی است. اگر چه دو یا سه بار سماجت کافی اشکالی ندارد.
در زندگی نباید به کسی آویزان شد زیرا در تمامی زندگی بعدی فرد سایه می
اندازد به خصوص خانم ها نباید سماجت کنند. اگر همان فرد دوباره سراغ دخترت
آمد به او باید جواب منفی داد ولی نباید غرور کسی در این میان شکسته شود.
صحبت در مورد مهریه طبق ضوابط تمام دنیا می باشد. چه خوب است که زوجین و
خانواده آنها مهریه را با مقایسه الگوی تمام زوجین مسلمان برا یازدواج
یعنی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) مقایسه کرده وتعیین نمایند.



43:مهریه های سنگین نشان عدم لحاظ اعتقادات و مسایل شرعی می باشد در ادیان دیگر مناسب اعتقاد و عرف آنها خواهد بود.

44: بعد از این دیدارها که نتایج مثبت داشته، ارتباط رسمیت پیدا کرده و
مدت طولانی از شش ماه تا یکسال نامزدی (محرمیت) صورت می گیرد. نامزدی به
معنی عقد نمی باشد. آقایان باید اصول اخلاقی را در دوران نامزدی (محرمیت)
رعایت کرده و مسئله جنسی و عاطفی برای دختر بوجود نیاورند و همیشه تا موقع
اجازه رابطه جنسی به شخصیت و آقا باقی بمانند اگر نامزدی ( محرمیت) بهم
خورد بگویند که چه مرد آقایی بود که دختر سالمی را پس داد. این رابطه باید
مطابق فرهنگ و اعتقادات باشد. بهترین روش این است که یکدیگر را به تنهایی
ملاقات کنند. البته در یک رابطه اخلاقی و باید تعهدات اخلاقی رعایت شود.
بعضی از مردان بسیار بد تربیت هستند مثلاً در دوران محرمیت حریم انسانی را
می شکنند. در ایران دختر خانم باید مثل یک دختر خانم باقی بماند و اتفاق
جنسی برای او بوقوع نپیوندد احترام به دختر خانم در دوران نامزدی احترام
به خود می باشد و بعداً که ازدواج کرد احساس خوبی نسبت به مرد خود خواهد
داشت . جشن نامزدی باید خیلی خصوصی باشد زیرا ممکن است بعداً به هم بخورد
و باید خانواده در درجه اول دو طرف باشند(حدود20نفر) و هیچگاه نباید تصور
کرد که این حلقه نامزدی حلقه دائمی می باشد. نباید روی یک فرد خیلی زود
سرمایه گذاری عاطفی داشت زیرا که باید بتوان بعد از شش ماه از او جدا شد.
در پدیده عشق چسبندگی مرضی رخ می دهد که زیر شش ماه جدایی مرضی اتفاق
خواهد افتاد.


برداشت از : دانشجو . آی آر


  

تفاوت دخترهاوپسرها در پلی استیشن بازی کردن



همانطور که می دانید امروزه بازیهای رایانه ای همگانی شده اند،وپیر و جوان،دختر و پسر همه به بازی کردن می پردازند.اما در بین پسران ودختران در بازی کردن تفاوت هایی وجود دارد.اوین تفاوت اساسی بین این دو انتخاب بازی است که معمولا پسران به دنبال بازی های اکشن و ترسناک هستند اما دخترها به دنبال بازی های رمانتیک و عشقولانه هستند،در نتیجه بیخیال بازی کردن می شوند.تفاوت بعدی بین دخترها و پسرها در نوع بازی کردن آنهاست که پسران در بازیها با قدرت تفکر خود بازی میکنند،اما دختران فقط دسته را در دست گرفته و شروع به زدن دکمه ها می کنند و هر دکمه ای را که بر روی دسته ببینند فکر می کنند باید فشار دهند تا برنده شوند

اما یکی دیگر از تفاوتها،تمامی پسران در هنگام بازی کردن وقتی دربازی شکست می خورند بازی را دوباره شروع کرده آنقدر بازی می کنند تا بتوانند در بازی پیروز شوند،اما دخترها اگر در بازی شکست بخورند تنها کاری که میکنند گریه کردن است که وای من باختم خاک به سرم شد حالا چیکار کنم.اما تفاوت بعدی دلیل انتخاب بازی است که پسران برای سرگرمی بازی میکنند اما اگه دختری پلی استیشن بازی کنه اطمینان داشته باشید که از روی چشم وهم چشمی که دختر همسایه پلی استیشن بازی می کنه اینم رفته داره پلی استیشن بازی میکنه.تمامی پسران اگر بازی ای را بازی کنند به 2 ساعت نمی کشه که در آن بازی حرفه ای می شوند و هیچ کس حریف آنها نمی شود،اما اگر دختری بازی ای را شروع کند فقط 4 ساعت طول میکشه تا بخواهد 1 مرحله از بازی را با موفقیت به پایان برساند حالا چه برسه به اینکه بخواهد در بازی حرفه ای شوند حتما اگر بخوان حرفه ای بشن باید 5روز بازی کنند تازه شایدم بیشتر البته بین هر 1000تا دختر شاید یک نفر پیدا بشه که بتونه تو4روز یا3روز حرفه ای بشه که تو این مدت پسرا تا آخر بازی می روند و حتی شاید بازی را دوباره شروع کرده و برای دومین یا سومین بار تا آخر بازی بروند.حالا به نظر شما پسرا بهتر بازی میکنند یا دخترا ؟
جواب این سوال حتما خیلی سخت است،به هر حال مهم این است که بازی میکنند حالا می برند یا می بازند مهم نیست،مهم این است که دخترا همیشه می بازند و پسرها همیشه می برند،البته همین جا باید بگم که بهتره دخترا تا بیشتر از این نباختند برن حرفه ای بشن یااصلا بی خیال بازی کردن بشن به هر حال تصمیم گیری با خودتونه.البته یک راه دیکه هم وجود داره و آن هم این است که به دوست پسراشون بگن بازی کردن بهشون یاد بده.


  

دخترها: بعضی از اونا واقاً می خونند حالا چی می خونند خدا میدونه ولی واسه اینکه تابستون راحت باشن و به بهانه کلاس سنتور , نقاشی , و با دوست پسر عزیزش برن عشق صفا به دلیل مسایل غیر اخلاقی ادامشو نمی نویسم وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست ...( پیشه همون پسره که با هم رفتن ددر) یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه تعریف می کنند یه سری هم به دلیل اینکه دوست پسر نداران و انگیزه ای برای دودر کردن کلاسا ندارن مجبورن خر بزنن تا برن دانشگاه (اخه شنیدن تو دانشگاه دوست پسر فراوونه)

و اما پسر ها: یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ... یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون. همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون می بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خر میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ